موضوع: "معاد"
تکامل در بهشت ودرخواست انسان از خداوند برای هر چیز حتی موبایل ؟؟؟
دوشنبه 97/01/27
انسان ها در بهشت هم به تکامل و پيشرفت و علم و فناوري دست پيدا مي کنه؟
اگه هر چيزي که اراده کنه براش فراهم ميشه يعني اگه يک کامپيوتر يا يک گوشي درخواست کنه براش ممکن ميشه؟
پاسخ:
بله انسان در بهشت به هر آنچه بخواهد دست پیدا می کند. «وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الأَنْفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْيُنُ» در بهشت هر چه اراده کند هست بهشت سراسر راحتی و لذت و آرامش است.
اما درباره وجود تکنولوژی در بهشت باید توجه کنیم که اصلا بشر چرا دنبال تکنولوژی است ؟
ادامه »حضرت عيسي (ع) در روستاي بلا زده و گفتگوي او با مرده زنده شده
جمعه 96/02/01
روزي حضرت عيسي (ع) همراه حواريون اصحاب نزديك خود) در سير و سياحت خود، به روستائي رسيد، ديد اهل آن روستا و پرندگان و حيوانات? آن، همه به طور عمومي مرده اند، فرمود: معلوم است كه اينها به عذاب عمومي الهي كشته شده اند، اگر آنها به تدريج مرده بودند، همديگر را به خاك مي سپردند. حواريون:? اي روح خدا، از خداوند درخواست كن، تا اينها را زنده كند و علت عذابي⚡️را كه به سراغ آنها آمده، براي ما بيان كنند تا ما از كرداري كه موجب عذاب الهي مي شود، دوري كنيم. ❄️حضرت عيسي (ع) از درگاه خدا خواست تا آنها را زنده كند، از طرف خدا، از ناحيه فضا به عيسي (ع) ندا شد كه: آنان را صدا بزن ?عيسي (ع) شبانه بالاي تپه اي از زمين رفت و فرمود: (اي مردم اين روستا يك نفر از آنها زنده شد و گفت: بلي اي روح و كلمه خدا عيسي: واي بر حال شما، كردار شما چه بود؟ كه اينگونه شما را دستخوش بلاي عمومي نموده است مرد زنده شده: چهار چيز ما را مشمول عذاب الهي كرد: ??۱- طاغوت را مي پرستيديم ??۲- دلبستگي به دنيا ترس اندك از خدا داشتيم ??۳- آرزوي دور و دراز ??۴ - غفلت و سرگرمي به بازي هاي دنيا. عيسي: دلبستگي شما به دنيا چه اندازه بود مرد زنده شده: همانند علاقه كودك به مادرش، هنگامي كه دنيا به ما رو مي آورد شاد و خوشحال مي شديم و هنگامي كه دنيا به ما پشت مي كرد، گريه مي كرديم و محزون مي شديم. عيسي: طاغوت را چگونه مي پرستيديد مرد زنده شده: از گناهكاران پيروي مي كرديم. ☘عيسي: عاقبت كارتان چگونه پايان يافت. مرد زنده شده: ?? شبي با خوشي به سر برديم، صبح آن در (هاويه) افتاديم. عيسي: هاويه چيست مرد زنده شده: هاويه سجين است. عيسي: سجين چيست⁉️ ❄️مرد زنده شده: سجين كوههاي گداخته به آتش است كه تا روز قيامت، بر ما مي افروزد. ?عيسي: وقتي كه به هلاكت رسيديد، چه گفتيد و مأموران الهي به شما چه گفتند؟ ?مرد زنده شده: گفتيم: ما را به دنيا باز گردانيد، تا كارهاي نيك در آن انجام بدهيم و زاهد و پارسا گرديم، به ما گفته شد: (دروغ مي گوئيد). عيسي: واي به حال شما چه شد كه غير از تو شخص ديگري از اين هلاكت شدگان با من سخن نگفت. ⚜مرد زنده شده: اي روح خدا‼️ دهان همه آنها با دهنه آتشين بسته شده است و آنها به دست فرشتگان خشن، گرفتار مي باشند، من در دنيا در ميان آنها زندگي مي كردم، ولي از آنها نبودم، (و مانند آنها گناه نمي كردم) تا وقتي كه عذاب عمومي فرا رسيد و مرا نيز فرا گرفت، اكنون به تار موئي در لبه پرتگاه دوزخ آويزان مي باشم، نمي دانم كه از آنجا در ميان دوزخ واژگون مي شوم، يا نجات مي يابم (احتمالا عذاب این شخص، به خاطر ترك امر به معروف و نهي از منكر بوده است) عيسي (علیه السلام) به حواريون رو كرد و فرمود: يا اوليا الله الاكل الخبز بالملح الجريش و النوم علي المزابل خير كثير مع عافيه الدنيا و الاخرة ⚜اي دوستان خدا خوردن نان خشك با نمك زبر و خشن و خوابيدن بر روي خاشاكهاي آلوده، بسيار بهتر است، اگر همواره عافيت و سلامتي دنيا و آخرت باشد⚜ منبع :اصول کافی باب الذنوب ج۲ ص۲۷۴ حدیث۲۳
آيا دیداردر برزخ ممکن است؟
دوشنبه 93/09/24
عالم برزخ عالمي است، ميان دنيا و آخرت كه گاهي به آن عالم مثال نيز گويند.(1) پس فاصله بين مرگ و قيامت «عالم برزخ» ناميده شده و مردگان تا برپائي قيامت در عالم برزخ بسر مي برند.(2)
صفحات: 1· 2
از اعضاي بدن هم سوال ميشود
شنبه 93/05/18
یکی از اعتقادان مسلم و قطعی اسلام و تمام ادیان دنیا، وجود جهان آخرت و قیامت است که در آن، اعمال آدمی در زندگی دنیایی مورد سوال قرار گرفته و تمام اعمال او رسیدگی میشود. قرآن کریم نیز در این باره میفرمایند: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ * وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ؛[زلزال/ 8] پس هر كس به اندازه سنگينى ذرهاى كار خير انجام داده باشد، آنرا میبيند و هر كس به اندازه ذرهاى كار بد كرده باشد، آنرا میبيند».
اما طبق احادیثی که از معصومین(علیهمالسلام) وارد شده است، در روز قیامت از تک تک اعضا و جوارح آدمی سوال خواهد شد؛ که آیا توانسته است وظیفه خود را در قبال خداوند متعال به درستی انجام دهد و از مسیر بندگی خارج نشوند یا خیر؟
قرآن کریم در آیهای زیبا در این رابطه میفرماید: «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا؛[اسراء/ 36] و پيروى مكن از آنچه براى تو علم به آن حاصل نيست، چون گوش و چشم و قلب، هر کدام آنها از آنچه پيروى نمودهاند، مورد سوال و بازپرسى قرار میگيرند».
امام صادق(عليهالسلام) در تفسیر این آیه فرمودند: «يُسْأَلُ السَّمْعُ عَمَّا يَسْمَعُ وَ الْبَصَرُ عَمَّا يَطْرِفُ وَ الْفُؤَادُ عَمَّا يَعْقِدُ عَلَيْه؛ گوش از آنچه میشنود، و چشم از آنچه به واسطه حركت خود میبيند، و دل از آنچه نيت خود را بر آن استوار میدارد، مورد پرسش و سوال واقع میشوند».
همچنین یکی از یاران امام صادق(علیهالسلام) میگويد: من چون براى قضاى حاجت میرفتم، نشستن در آنجا را طول میدادم تا از شنیدن آواز بعضى از همسايگان كه به آوازخوانی مشغول بودند لذت ببرم. روزی چون خدمت امام صادق(عليهالسلام) رسیدم، حضرت فرمودند: «به درستیكه گوش و چشم و دل، مورد بازپرسى قرار میگيرند: گوش، آنچه شنيده است؛ چشم، آنچه ديده است؛ دل، آنچه بر آن نيت خود را جزم كرده است».
همچنین حضرت، در حدیث دیگری فرمودند: «خداى تبارك و تعالى ايمان را بر اعضاء بنى آدم تقسیم کرده است و هيچ عضوى نيست، جز اينكه وظيفه ايمانيش غير از وظيفه عضو ديگر است؛ يكى از این اعضاء، قلب انسان است كه با آن تعقل و درك و فهم میكند و آن امير بدن اوست كه اعضاء ديگر آدمی، جز با رأى و فرمان او كارى انجام نمیدهند. و يكى دستان اوست كه آنها را دراز میكند و… .
بر دل، واجباتی است غير از آنچه بر زبان واجب شده است؛ و بر زبان واجباتی است غير از آنچه بر چشمها واجب گرديده است؛ و بر چشمها نیز واجباتی است غير از آنچه بر گوش واجب شده است؛ و بر گوش واجباتی است غير از آنچه بر دستها واجب شده است و بر دستها نیز واجباتی است غير از آنچه بر پاها واجب شده است و بر پاها نیز واجباتی است غير از آنچه بر فرج واجب شده است؛ و بر فرج واجباتی است غير از آنچه بر چهره واجب گشته است».
بنابراین طبق این روایات، ایمان بر تمام اعضا و جوارح آدمی لازم گشته است و هر عضوی از این اعضا، دارای وظیفهای خاص است و در روز قیامت نیز از هر عضوی نسبت به انجام وظایف خود، یا کوتاهی در آنها، سوال خواهد شد.
جوان معصيت كار
پنجشنبه 93/01/21
نجيب الدين (كه از علماى بزرگ زمان خودش بوده است ) نقل مى فرمود: يك شب در قبرستان بودم . ديدم چهار نفر بطرف قبرستان مى آيند و يك جنازه اى روى دوششان است . من جلو رفته و از آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض كردم و گفتم اين عمل شمابه من اينطور مى رساند كه شما انسانى را كشته ايد و نيمه شب قصد دفن آن جنازه را داريد كه كسى از راز و اسرارتان سر در نياورد.
گفتند: اى مرد خيال بد نكن زيرا مادرش با ماست . ديدم پيرزنى جلوآمد. من گفتم اى مادر چرا نيمه شب جوانت را بقبرستان آورده اى ؟گفت : چون جوان من معصيت كار بوده خودش چند وصيت كرده :
اول : چون من از دنيا رفتم طنابى بگردنم بينداز و مرا در خانه بكش و بگو خدايا اين همان بنده گريزپا و معصيتكارى است كه بدست سلطان اجل گرفتار شده او را بسته و نزد تو آوردم باو رحم كن .
دوم : جنازه ام را شبانه دفن كن كه كسى بدن مرا نبيند و از جنايات من ياد كند و معذب شوم .
سوم : اينكه بدنم را خودت دفن كن و لحد بگذار كه خداوند موهاى سفيد تو را ببيند و بمن عنايتى فرمايد و مرا بيامرزد، درست است كه من توبه كرده ام و از كرده هايم پشيمانم ولى تو اين وصيتهاى مرا انجام بده .
وقتى كه جوانم از دنيا رفت ريسمانى بگردنش بستم و او را كشيدم ناگهان صدائى بلند شد و گفت : اَلا اِنَّ اَوْلِياء اللّه هُمُ الْفائِزُون بابنده گنه كار ما اينطور رفتار نكن ما خود مى دانيم با او چه كنيم .خوشحال شدم (كه توبه او پذيرفته شده ) و او را بطرف قبرستان آوردم
من از پيرزن خواهش كردم كه دفن پسرش را به من واگذار كند. او هم اجازه داد بدن را در قبر گذاشتم همينكه خواستم لحد را بچينم آيه اى را شنيدم كه بگوشم رسيد اَلا اِنَّ اَوْلِياء اللّه هُمُ الْفائِزُون
از اين داستان اينطور نتيجه ميگيريم كه توبه شخص گنه كار مورد قبول واقع شده و خدا دوست ندارد بنده گنه كارش كه توبه كرده مورد اهانت قرار گيرد.
كتاب هماى سعادت