شهيد حسن باقري وگزارش او از حادثه طبس
ارديبهشت 1359، حکايت از يک واقعه است؛ واقعهاي که شايد کمتر به آن توجه شده يا با کم لطفي آفرينندگان اثر فرهنگي هنري مواجه بوده است؛ اما در زمان شکست مفتضحانه کارتر و وقوع حادثه طبس، جواناني از اين مملکت از جمله شهيد «حسن باقري» در صحنه حاضر شدند تا اين واقعه را در تاريخ پيروزيهاي حق بر باطل ثبت و ماندگار کنند. حالا حسن باقريها کجا هستند که شکستهاي پيدرپي استکبار در مقابل جهان اسلام را به تحرير و تصوير بکشند؟!!
اين گزارش، همان گزارشي است که شهيد «حسن باقري» به عنوان نخستين خبرنگار اعزامي جمهوري اسلامي به طبس، اين واقعه را در روز شنبه تاريخ 6 ارديبهشت 1359 مصادف 10 جماديالثاني 1400 در شماره 261 به نگارش درآورده است.
* شهيد «حسن باقري» و «بهرام محمديفرد» نخستين خبرنگاران حاضر در طبس
منطقه فرود هواپيماها و هليکوپترها محلي است در فاصله حدود 270 کيلومتري يزد و 160 کيلومتري طبس و حوزه ژاندارمري بيرجند پاسگاه رباطخان در 40 کيلومتري اين نقطه واقع است.
ديروز صبح در 2 کيلومتري محل فرود هواپيما و اولين گروه سربازان ژاندارمري برخورديم که محافظت منطقه را برعهده داشتند. در کنار تانکري که توسط مزدوران کثيف آمريکايي به آتش کشيده شده بود به نگهباني مشغول بودند؛ افسر فرمانده اين گروه به ما گفت که مزدوران آمريکايي سوار بر يک موتور ترل جلوي اين تانکر، مواد سوختي را گرفتند و حتي به راننده اجازه برگشت هم ندادند و در عوض تانکر او را به گلوله بستند که در نتيجه تانکر منفجر و به آتش کشيده شد و راننده هم از ناحيه سر آسيب ديده است که براي مداوا به يزد اعزام گرديده و باقيمانده سوخت تانکر حاکي از شعله و حرارت بيش از حد و اندازه آن ميباشد.
تنها چيز سالمي که ما از اين تانکر ديديم، نمره جلوي آن بود و ديگر هيچ چيز سالمي ديده نميشد. حادثه به اندازهاي بود که فنرهاي عقب ماشين و حتي شاسي اصلي ماشين را نيز کج کرده و در اين بين فرمانده حفاظت منطقه که يک سرگرد نيروي زميني لشگر خراسان بود، براي بازديد به اين محل آمد و وقتي که فهميد ما خبرنگار هستيم و از تهران آمديم، متذکر شد که اين منطقه توسط مزدوران آمريکايي مينگذاري شده و رفتن براي تهيه عکس و گزارش خطرناک است اما وقتي با اصرار ما روبرو شد، قبول کرد که خود نيز همراه ما بيايد و راهنمايي کند. ما نيز متوجه شديم که اولين گروه خبرنگار و عکاس هستيم که براي تهيه گزارش از اين جنايت فضاحتبار کارتر به منطقه آمدهايم.
* افشاگري شهيد باقري از اقدامات ضدامنيتي آمريکا در طبس
فاصله محل سوزاندن تانکر تا محل سقوط هواپيما حدود يک و نيم کيلومتر بود؛ از دور فقط 2 هليکوپتر به چشم ميخورد و 2 تا 3 تا پره که عمودي نيز در زمين فرو رفته بودند. جلوتر که رفتيم فرمانده حفاظت منطقه توضيح داد که اين نقطه جزو نقشهاي بوده است که در زمان رژيم طاغوت قرار بود، فرودگاه شود و چون اين نقشهها توسط همين آمريکاييها طرحريزي شده لذا مختصات اين منطقه را داشتهاند و قبلاً هم از اين محل براي صدور اورانيومهاي استخراج شده از منطقه به آمريکا استفاده ميکردند. بايد متذکر شد که منطقه فرود هليکوپترها، منطقهاي از کوير به صورت دشت باز و گسترده به وسعت بيش از 10 کيلومتر مربع با ميدان ديد وسيع که گنجايش فرود هواپيما و هليکوپترهاي زيادي را دارا است.
سرگرد فرمانده نظارت منطقه، ادامه داد که آمريکاييها حساب همه چيز را کرده بودند. اما از آنجا که پشتيبان ملت، خداوند متعال است، سطح کوير شني بوده و تمام نقشههاي آنها را برهم ريخت.
نيروي دريايي آمريکا در منطقه بود که هنوز منفجر يا منهدم نشده بود و فقط بعضي از چرخهايش در شن فرو رفته بود. دکه اين دو هليکوپتر يکي در سمت راست جاده و ديگري در سمت چپ قرار داشت. هليکوپتر ديگري در سمت چپ جاده سوخته و متلاشي شده بود و علاوه بر اين هليکوپترهاي سالم يک هليکوپتر هم با هواپيما 330 آمريکايي تصادف کرده بود و هر دو آتش گرفته بودند و خود اين حادثه باعث عقيم ماندن تلاشهاي کارتر ديوانه شده بود. البته راجع به علت تصادف هواپيماي 330 و هليکوپتر، احوال گوناگوني نقل ميشود.
از هواپيماي 330 که چهار موتوره است، جز تل خاکستر، آلومينيومهاي ذوب شده که در سطح کوير روان شده بود چيزي باقي نمانده بود. پنج جسد سوخته خلبانان آمريکايي را در لابلاي لاشه هواپيما مشاهده کرديم که عبارت بودند از خلبان و خدمه هواپيماي 330. هليکوپتري هم که به اين هواپيما برخورد کرده بود متلاشي شده بود که مسلماً خلبانانش به درک واصل شدند.
* آمريکاييها حتي وقت نکردند فشنگها را بردارند
نکته قابل توجه اينکه جعبه سياه هواپيماي 330 که حافظه مختصات پرواز جهت و مسير پرواز بوده در محل بين سوختههاي لاشه هواپيما موجود بود و از اين جعبه ميتوان کاملاً مطمئن شد که اين مزدوران از کدام يک از پايگاههاي کشورهاي مزدور آمريکا در منطقه پرواز کرده است.
مقدار زيادي پوکههاي شليک شده 16 ـ 88 را مشاهده کرديم و فانوسقههاي زيادي روي زمين پخش بود که در هر کدام از اينها فانوسقهها، بمب و دو جافشنگي 16ـ m که در هر کدام سه خشاب 20 تيري 16ـ m وجود داشته است و آمريکائيها حتي وقت نکرده بودند که اين فشنگها را همراه خود ببرند و در محل رها کرده و فرار کردند.
گفته ميشد که کنار هر وسيله مقداري مواد منفجره گذاشتند و ما دوربين اسلحههاي زاويه سنج سنگين را ديدم که کنار آنها جعبه مواد منفجره آماده انفجار قرار داشت و اين بسيار خطرناک بود.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ادهمي فيروز ابادي در 1395/02/05 ساعت 10:50:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1395/02/07 @ 02:22:56 ب.ظ
خادم المهدی [عضو]
با سلام گزارش عالی بود
1395/02/07 @ 11:49:28 ق.ظ
حضرت زینب سلام الله علیها میناب [عضو]
باسلام وخداقوت عالی بود درمورد طبس متاسفانه کمتر مطالب به رشته تحریر در آمده است خدا خیرت بده استفاده کردیم .ان شالله در خدمت به حق همیشه موفق باشید.به روح همه شهیدان بخصوص شهید باقری سلام ودرود خدا