چرا اصرار بر چهارده سکه؟!

امام برخلاف ما که طول و تفضیل می‌دهیم و حرف می‌زنیم، عقد را اول می‌خواندند، بعد دو سه جمله ای کوتاه صحبت می‌کردند. من دیدم ایشان بعد اینکه عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: “بروید با هم بسازید.

این که می‌بیند ما گفتیم چهارده سکه را بیشتر عقد نمی کنیم، نه برای اینکه چهارده سکه بیشتر اشکالی در ازدواج ایجاد می کند؛ خیر، چهارده هزار سکه هم باشد، ازدواج اشکالی ندارد. فرقی ندارد، این برای آن است که آن جنبه معنوی ازدواج، غلبه پیدا کند بر جنبه مادی. مثل یک تجارت و معامله نباشد. داد و ستد مادی نباشد. اگر تشریفات را کم کردید، جنبه معنوی تقویت خواهد شد.

مهریه هرچه کمتر، به طبیعت ازدواج نزدیک تر است، چون طبیعت ازدواج معامله که نیست، خرید و فروش که نیست، اجاره دادن که نیست، زندگی دو انسان است. این ربطی به مسائل مادی ندارد. ولی شارع مقدس یک مهریه ای را معین کرده که باید یک چیزی باشد. اما نباید سنگین باشد، بایدعادی باشد، جوری باشد که همه بتوانند انجام دهند.

در ازدواج آنچه که اتفاق می افتد، یک حادثه و پیوند انسانی است، نه یک معامله پولی و مالی، اگرچه یک مالی هم در بین هست. در شرع مقدس اسلام آن مال جنبه نمادین دارد. جنبه رمزی دارد. خرید و فروش و بده بستان نیست.

بروید با هم بسازید (توصیه های رهبر انقلاب به زوج های جوان)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

چرا دختران زندگی مجردی را دوست دارند؟

یکی از معضلاتی که امروزه بسیاری از مسئولان و دولتمردان را به فکر انداخته و جامعه‌شناسان و روان‌شناسان هم در زمینه حرفه‌ای خود آن را بررسی و پژوهش می‌کند، افزایش میانگین سن ازدواج و بی‌رغبتی جوانان ایرانی برای تشکیل خانواده و ازدواج است.

عده‌ای نوک شمشیر این معضل را به سمت دختران ایرانی نشانه می‌روند و معتقدند افزایش سطح توقعات، افزایش استقلال اجتماعی و تمکن مالی باعث این شده است که دختران ایرانی به ازدواج بی‌تفاوت شده و دیگر انگیزه‌ای برای تشکیل دادن خانواده نداشته باشند.در ایران به ویژه شهرهای بزرگ و صنعتی آنکه افزایش آگاهی روند سریع تری را نسبت به سایرشهر‌ها پیش رو دارد عوامل متعددی می‌تواند در بالارفتن میانگین سن ازدواج و کاهش آمار آن موثر باشد همانند: افزایش آمار طلاق به ویژه طلاق‌هایی که در مدت زمان کوتاهی بعد از ازدواج ثبت شده‌اند، افزایش خیانت و بی‌تعهدی در میان زوج‌ها، عوامل اقتصادی، تغییر فرهنگ و دگرگونی نظام ارزش فردی و گروهی، افزایش بیکاری و عدم وجود امنیت شغلی برای جوانان و آقایان که امکان ازدواج را از جوانان سلب کرده است.


عوامل و علل متعددی برای به تاخیر افتادن ازدواج در میان جوانان ما وجود دارد. در این مورد باید دیدگاه خود را توسعه دهیم و ابعاد دیگری را هم مورد بررسی قرار دهیم؛ استقلال و تمکن مالی دختر خانوم‌ها یکی از این ابعاد است اما افزایش میانگین سن ازدواج ابعاد دیگری هم دارد.بالارفتن سطح تحصیلات هم برای دختر‌ها و هم پسر‌ها، افزایش توقعات برای طرفین، عدم توانایی در برآورده کردن این توقعات توسط آقایان برای همسران آینده خود همه از عواملی است که نه تنها در شهرهای بزرگ و صنعتی ازدواج را به تاخیر محکوم کرده است بلکه تاثیر خود را در شهرهای کوچک و روستا‌ها هم گذاشته است.

متوسط سن ازدواج برای دختر‌ها ۱۵ سال و برای پسر‌ها ۲۰ سال بوده است این آمار امروزه برای مرد‌ها به بیست و سه و نیم تا بیست و چهار وبرای زنان به بیست و سه سال رسیده است که این افزایش را ما می‌توانیم ناشی از تحولات فرهنگی و تغییر در نظام ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و مذهبی بدانیم که آن هم به دو جنس دختر و پسر مربوط می‌شود و فقط مختص جنس خاصی نیست. تمام افراد را در جامعه در بر می‌گیرد.ما من مهم‌ترین عامل تاخیر درازدواج را عامل اقتصادی می‌دانم زیرا شرایط امروز ما به جایی رسیده که خانواده‌هایی که تمکن مالی هم داشته باشند به سختی می‌توانند در فرایند ازدواج به فرزندان خود کمک کنند چه برسد به خانواده‌هایی که از قشر متوسط و کم درآمد جامعه هستند. جوانان شغل مناسب با درآمدی که بتوانند به آن اتکا کنند و تشکیل خانواده بدهند و در روند آن نیاز‌های همسر و فرزند خود را برآورده کنند ندارند.

گناه تاخیر در ازدواج را نباید به گردن دختران بیاندازیم و آن‌ها مسبب این ماجرا بدانیم و در ادامه گفت: یک سلسله اتفاقات و تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی است که میوهٔ ناسالمی را به بار آورده و آن تاخیر در ازدواج جوانان است. دختر هم می‌خواهد زمانی که ازدواج می‌کند حداقل زندگی مشترک آن هم سطح خانواده پدری خود و زندگی مجردی‌اش باشد حالا اگر یک پله هم بالا‌تر نبود دیگر پایین‌تر نباشد و این توقع بی‌جایی نیست.

افزایش ابزار ارتباطات جمعی و نفوذ فرهنگ مغرب زمین هم در این میان نقش مهمی دارد زیرا جوانان ما را به سمتی سوق دادند که خارج ازفرهنگ و عرف خودمان با هم زندگی کنند اما بدون گرفتن مراسم و رسومی که ما به آن‌ها معتقد هستیم. مطالعات پراکنده‌ای انجام شده خوشبختانه این میزان به حدی نرسیده‌اند که به یک مسئله و معضل اجتماعی برسند اما در حال رشد هستند و ما باید به فکر پیشگیری باشیم.حرکت امروز جامعه ما متاسفانه به سمتی است که فقط گروهی از افراد و قشر خاصی از مردم به رفاهیات و امکانات نیاز دارند و گروه‌های درآمدی متوسط و رو به پایین جامعه نمی‌توانند از همهٔ امکانات برخوردار باشند و به راحتی زندگی کنند. این‌ها مجموعه عواملی است که شرایط فرهنگی و اجتماعی را هم تحت سیطرهٔ خود متحول می‌کند ازدواج و تشکیل خانواده کاهش می‌یابد و به دنبالهٔ آن فرزند آوری کمرنگ می‌شود و در نتیجه کشور با افزایش افراد مسن و سالخورده مواجه می‌شود یا بعبارتی جامعه پیر می‌شود.(مصطفی ازکیا، جامعه‌شناس و محقق در زمینه مطالعات زنان)

منبع : آفتاب دل

  • نظر از: خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام
    1393/12/04 @ 09:01:44 ب.ظ

    خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام [عضو] 

    سلام
    مطلب مفیدی بود . ممنون
    انشاالله به حول و قوه الهی مسئله ازدواج جوانان حل بشه. چون مشکلات زیادی به دنبالش داره.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

راهکار قرآنی برای خواستگاری دختر از پسر!

اگر روزی یک دختر نجیب و عفیف، از رفتار و ادب یک پسر خوشش بیاید و او را یک مرد ایده آل برای زندگی خود ببیند و از طرفی بیم آن داشته باشد که از ازدواج با چنین پسری محروم شود، چه کند؟ چگونه می ‌تواند از آن پسر خواستگاری کند؟

...

سکانس اول:



انتخاب همسر پسران و دختران متفاوت است. بنابر فرهنگ و آداب جامعه ما، انتخاب همسر در مرحله اول، انتخاب آزادانه‌ای است که نصیب پسر می‌ شود.



پسر می ‌تواند خصوصیاتی که برای شریک زندگی‌اش در نظر دارد را مطرح کند و از آن ‌سو در بین دخترانی که برای ازدواج با او مطرح می ‌شوند مناسب ‌ترین گزینه را انتخاب کند.

اما دختران از این آزادی نسبی بی ‌بهره‌اند. آن‌ ها در مرحله اول باید انتظار بکشند تا خواستگاری به سراغشان بیاید. بعد اگر او را مطابق شرایط و خواسته ‌هایشان دیدند انتخابش کنند؛ اما ممکن است که خواستگار حاضر، شرایط یک زندگی ایده آل را نداشته باشد. در این صورت یا باید دست رد به سینه او بزنند و یک مرحله به عقب برگردند و دوباره انتظار خواستگار دیگری را بکشند، یا از ترس اینکه خواستگار دیگری در کار نباشد تن به ازدواج با گزینه مردود حاضر داده، نقد را بر نسیه ترجیح دهند و دچار زندگی سختی بشوند که دردسرهای متعدد بعدی را به دنبال داشته باشد. خصوصاً اگر خانم ترس بالا رفتن سن را هم داشته باشد؛ در این صورت است که کار برای او بسیار دشوار می ‌شود.

اما اگر یک دختر جوان، نجیب، پاکدامن و متدین، بخواهد این خصوصیات را برای خود حفظ کند و همچنین دچار مشکلاتی که مطرح شد، نشود و از طرفی، فرد مناسب برای زندگی خود را در نظر داشته باشد، غیر از اینکه بنشیند و انتظار بکشد تا آن پسر جوان به خواستگاری‌اش بیاید چه‌کار دیگری می ‌تواند انجام دهد؟ آیا او می ‌تواند به خواستگاری آن جوان برود؟

پاسخ به این سوال کمی توضیح می‌ طلبد. برای شروع به یک نمونه قرآنی اشاره می ‌کنم:

جوان از ترس مأموران، از شهر خود گریخته بود و به بیابان ‌ها پناه آورده بود. از دور دست عده‌ای را دید که به همراه گوسفندانشان پیرامون چشمه آبی جمع شده‌اند. خود را به آن‌ ها رساند.



منظره‌ای توجهش را جلب کرد: دو دختر جوان کنار ایستاده بودند و دام ‌هایشان را پیرامون خود جمع کرده بودند تا مردان شهر گوسفندهایشان را سیراب کنند و بروند و بعد آن‌ ها برای آب دادن به گوسفندانشان به کنار چشمه بروند.



سوالی ذهنش را مشغول کرد: اینکه این دختران با این حیا و پاکی چرا خود اقدام به چرا بردن گوسفندان کردند؟ علت را از خودشان پرسید. آن‌ ها گفتند که پدر پیری دارند که چرای گوسفندان از او ساخته نیست.

جوان، بعد از شنیدن صحبت ‌های آنان، در حالی که هنوز مردان شهر از کنار چشمه آب متفرق نشده بودند گوسفندهای آنان را سیراب کرد.



وقتی دختران به منزل بازگشتند، پدر از بازگشت زود هنگام آن‌ها پرسید و آن‌ ها همه ماجرا را تعریف کردند. پدر که مشتاق دیدار جوان شده بود و می‌ خواست پاداش محبت او را بدهد، یکی از دخترانش را به دنبال او فرستاد.



دختران برای رعایت این امر که نفع اصلی آن نیز متوجه خود آن‌ هاست و موجب حفظ کرامت و شخصیتشان می‌شود، باید به نحوی پسر را به خواستگاری دعوت کنند؛ اما این دعوت نباید به‌ صورت مستقیم توسط خود دختر انجام شود، بلکه می ‌توان از طریق پدر و مادر، فامیل، آشنایان و حتی دوستان اقدام نمود



در راه منزل، آن جوان کمی جلوتر از دختر حرکت می‌ کرد. دختر که حرکات جوان را زیر نظر داشت از یاری‌اش در آب دادن به گوسفندان، از قوّت بازو و توانایی ‌اش و از همه مهم‌ تر، از حیا و تعهد آن جوان خوشش آمد. از این رو ماجرا را با پدر در میان گذاشت. پدر که جوان را جوانی برازنده و مناسب دید، او را در منزل خویش اسکان داد، دخترش را به ازدواج او درآورد و چراندن گوسفندانش را به او سپرد؛ هم به او منزل داد، هم همسر و هم شغل.

 

سکانس دوم:



این ماجرای حضرت موسی و شعیب نبی علی نبینا و آله و علیهما السلام را حتماً شنیده یا خوانده‌اید.

 

در این حکایت که نمونه ‌های مشابهی از آن را می ‌توان در تاریخ یافت، پسر جوان به خواستگاری نرفت. بلکه خواستگاری از طرف خانواده دختر مطرح شد. علاوه بر اینکه حرمت و کرامت دختر به‌ صورت کامل حفظ شد و کوچک ‌ترین آسیبی به دختر، شخصیتش و آبرویش وارد نشد.

این حکایت می ‌تواند الگوی مناسبی برای دختران جوان و پاکدامن باشد. دخترانی که فرد مناسبی را برای زندگی خود یافته‌اند و نمی‌ خواهند فرصت را از دست بدهند و منتظر بنشینند، بلکه می ‌خواهند خودشان کاری کنند.

مطابق فرهنگ ما، خواستگاری از سوی پسر انجام می‌ شود و هرگز خواستگاری از سوی دختر نه توصیه ‌شده و نه امری پسندیده دانسته می ‌شود.



دختران برای رعایت این امر که نفع اصلی آن نیز متوجه خود آن‌ هاست و موجب حفظ کرامت و شخصیتشان می‌شود، باید به نحوی پسر را به خواستگاری دعوت کنند؛ اما این دعوت نباید به‌ صورت مستقیم توسط خود دختر انجام شود، بلکه می ‌توان از طریق پدر و مادر، فامیل، آشنایان و حتی دوستان اقدام نمود.



ماجرای حضرت موسی و شعیب نبی علی نبینا و آله و علیهما السلام را حتماً شنیده یا خوانده‌اید. در این حکایت که نمونه ‌های مشابهی از آن را می ‌توان در تاریخ یافت، پسر جوان به خواستگاری نرفت. بلکه خواستگاری از طرف خانواده دختر مطرح شد. علاوه بر اینکه حرمت و کرامت دختر به‌ صورت کامل حفظ شد و کوچک ‌ترین آسیبی به دختر، شخصیتش و آبرویش وارد نشد



آنچه در این راه، مهم است این است که دختران عفیف، خود را از نعمت مشاوره محروم نکنند. در صورتی که با این مسئله رو به رو شدند، حتماً مشاوری امین و متعهد را انتخاب و از راهنمایی ‌های او استفاده کنند. حتی همین مشاور می‌ تواند واسطه بسیار مناسبی برای دعوت از پسر برای خواستگاری باشد.



چند پیشنهاد به دوستان عزیز

 

چند نکته که مناسب است از آن غفلت نشود:

• ازدواج را به تأخیر نیندازید. همین‌ که شریک مناسبی برای زندگی متأهلی خود یافتید، فرصت را هدر ندهید که در تأخیر، آفت است.

• در انتخاب همسر، از مشورت ‌های دلسوزانه اطرافیان و یک مشاور امین استفاده کنید.

• هرگز گزینه مناسب را تنها با یک آشنایی خیابانی انتخاب نکنید. سریع عاشق و شیفته نشوید و در راه انتخاب همسر عاقلانه رفتار کنید.

• هرگز ارزش خود را کم نکنید. تا قبل از خواستگاری از هرگونه ارتباط بپرهیزید. عجول نباشید تا از هول حلیم در دیگ نیفتید!



• همیشه صبور و با حوصله باشید و توکل بر خدا را فراموش نکنید.



منبع:تبیان

  • نظر از: مرادی
    1393/12/03 @ 05:00:22 ب.ظ

    مرادی [عضو] 

    سلام
    موفق و پیروز باشید

    التماس دعا
    اللهم عجل لولیک الفرج

  • 2 stars
    نظر از: با شهدا
    1393/12/02 @ 10:28:15 ب.ظ

    با شهدا [عضو] 

    مطلب خوبی بود ولی به نظرتون بسرها برونمی شن:>:|

  • نظر از: خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام
    1393/12/02 @ 11:52:17 ق.ظ

    خادمین حضرت قاسم بن الحسن علیهماالسلام [عضو] 

    سلام.
    مطلب مفیدی بود.
    ممنون
    انشاالله قضیه ازدواج در جامعه ما روز به روز بهتر شود و ازدواج هایی آگاهانه داشته باشیم.

  • نظر از: طاهر
    1393/12/02 @ 11:09:12 ق.ظ

    طاهر [عضو] 

    با سلام و دعای خیر؛ مطلب ارزنده ای بود؛ مخصوصا اینکه ارائه راهکار داده بودید….با تشکر

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

شرایط معامله از نگاه اسلام

طبق دستورات اسلام معامله‌ای درست و با خیر و برکت است که در آن حق کارگر و خریدار و فروشنده ( یعنی هر سه عامل مهم در داد و ستد ) به درستی و طبق دستور اسلام حفظ شود.

 

معامله توافق، ارتباط، یا حرکتی است که بین خریدار و فروشنده برای تبادل یک دارایی و وجه صورت می‌گیرد. معامله با تغییر در وضعیت مالی دو یا چند بنگاه یا فرد سروکار دارد. خریدار و فروشنده، شخصیت‌ها یا اشیای مجزایی هستند که اغلب با تبادل اقلام باارزش، همچون اطلاعات، کالا، خدمات، و پول سروکار دارند. حتی اگر کالا در یک زمان و پول در زمانی دیگر مبادله شود نیز همچنان بدان معامله می‌گویند. از این نوع معامله تحت عنوان معاملهٔ دوبخشی یاد می‌شود که بخش اول دادن پول و بخش دوم دریافت کالا می‌باشد.معامله کردن یکی از مسائل مهم در زندگی انسان‌هاست. همواره از گذشته به این امر توجه ویژه‌ای شده، برای انجام یک معامله خوب، عوامل بسیار زیادی دخیل است و باید تمام جوانب کار به درستی سنجیده شود تا هم مال انسان حلال باشد و هم در یک معامله با خیر و برکت هر کسی به حق خود برسد.



پیامبر (ص) می‌فرمایند: خریدار و فروشنده، تا از یکدیگر جدا نشده‌اند، اختیار (فسخ معامله را) دارند. اگر راست بگویند و (عیب را) آشکار بگویند، داد و ستد برای هر دو، برکت خواهد داشت، و اگر (عیب را) بپوشانند و دروغ بگویند برکت داد و ستدشان خواهد رفت.



پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در حدیث دیگری فرموده‌اند: کسی که مزدِ اجیری را کم دهد، خداوند عملش را باطل می‏‌گرداند و بوی بهشت را که از مسافت 500 ساله به مشام می‏‌رسد، بر وی حرام می‏‌کند.

 

پیامبر اکرم (ص) همچنین می‌فرمایند: مزد کارگر را پیش از آن که عرقش خشک شود بدهید.

 

امام علی علیه السلام نیز می‌فرمایند: پیامبر خدا (ص) نهی فرمود از این که کارگری، پیش از تعیین مزدش، به کار گرفته شود.

 

قرآن كتابی است كه در آن به همه عرصه‌های زندگی انسان، جنبه‌های اقتصادی و اجتماعی توجه شده است. یكی از مسائلی كه اسلام به آن اهمیت وافر داده اصول و قوانین مربوط به دادوستد و معاملات است. با عنایت به مسائل و اتفاقاتی كه روزانه با آنها سروكار داریم، این نكته جالب توجه می‌نماید كه قرآن تا چه اندازه بر ضرورت رعایت دقیق اوزان و مقیاسات و سنجش كامل و صحیح هر كالابه هنگام تحویل آن به خریدار و اجتناب از عدم انصاف و عدالت در توزین كالاتوصیه و تاكید می‌نماید. قرآن همچنین در مورد صحت مقادیر تاكید دارد. همچنین قرآن بر ضمانت اجرای قراردادها، حفظ حدود و ثغور اموال و پایبند بودن بر عهد و پیمان تاكید می‌نماید.

 

قرآن كریم در رعایت اوزان و مقیاسات شدیداً تاكید می‌نماید و می‌فرماید: «آسمان را كاخی رفیع گردانید و میزان را در عالم وضع فرمود و حكم كرد ای بندگان هرگز در میزان عدل تعدی و نافرمانی نكنید و هر چیز را به ترازوی عدل و انصاف بسنجید و هیچ در میزان‌ها كم فروشی و نادرستی نكنید».

این صراحت، صداقت و قابلیت اطمینانی كه اسلام درباره داد و ستد و تجارت مقرر داشته است، امروزه حتی ملل متمدن جهان نیز به آن وقوف حاصل نموده اند. ارزش كاربرد اوزان و مقیاسات به گونه صحیح و استاندارد در تجارت كه در همین اواخر ارزش و اهمیت وافری كسب نموده چهارده قرن قبل مورد تائید خاص اسلام بوده است. پیامبر اكرم(ص) خطاب به كسانی كه با اوزان و مقیاسات سرو كار داشتند فرمود: دو چیز به شما سپرده شده است كه موجب هلاكت مردم قبل از شما بوده است.

 

در حال حاضر، حتی در بسیاری از كشورهای در حال توسعه جهان، اوزان و مقیاسات به گونه استاندارد مورد استفاده قرار نمی گیرد. قرآن در مورد اجتناب از تقلب در معاملات نیز كه امروزه یكی از بلایای جهان امروز و خصوصاً كشورهای در حال توسعه به شمار می‌رود، تاكید دارد. چهارده قرن قبل، در آن هنگام كه مدارك مكتوب و مستند به ندرت مورد استفاده قرار می‌گرفت، قرآن بر این امر تصریح نموده است كه موافقت‌های فیمابین می‌باید در حضور شهود به صورت مكتوب تهیه وتنظیم گردد. این نشانگر رهنمود قرآن بر مسائل روزمره زندگی است.قسم دروغ، عادت ناپسندی است كه اكثر فروشندگان در عرضه كالاهای خود به آن متوسل می‌شوند و سعی می‌كنند خریداران خود را از این طریق متقاعد سازند. اسلام این عادت سخیف را منع نموده است.

 

پیامبر اكرم(ص) فرمودند: «قسم، مطمئناً به كاستی كالا می‌انجامد و خیر و بركت را از آن (دادوستد)زایل می‌گرداند.»خداوند متعال در قرآن كریم می‌فرماید: «خداوند بیع (دادوستد) را حلال و ربا را حرام كرده است.» دادوستد در موارد زیر با ربا تفاوت دارد. در داد و ستد، مبادله كالا بین خریدار و فروشنده در شرایط متساوی انجام می‌پذیرد. زیرا خریدار از محل خرید از فروشنده به سود خود می‌رسد و فروشنده در عوض كار، هوشیاری و وقتی كه در تولید كالای مورد معامله مصروف داشته است. در دادوستد، اگر امكان سود زیادی هم وجود داشته باشد، فروشنده ممكن است فقط یك بار از این سود سرشار برخوردار گردد. هنگامی كه كالابر مبنای قیمت بازار به فروش درآید معامله خاتمه می‌پذیرد. مفهوم آن این است كه خریدار پس از انجام معامله چیزی به فروشنده نمی دهد. اسلام به تمام جزئیات معامله و دادوستد در قرآن اهمیت داده و تمام اصول آن را بیان نموده است. چرا كه خریدو فروش حلال و درست و پول و سودی كه از آن به دست می‌آید در تمامی جنبه‌های زندگی انسان تاثیر دارد. بدیهی است كه عمل كردن به مواردی كه آیات قرآنی بیان نموده باعث سالم سازی اقتصاد و رشد بهینه آن می‌گردد.

 

اختلافات مالی یکی از مهمترین علل بروز کدورت ها و نزاع ها در جامعه است. این گونه اختلافات در اثر خرید و فروش‌های بی‌ضابطه ایجاد می‌شود و بین دوستان و برادران دینی جدایی و تفرقه می‌اندازد.اسلام در مورد خرید و فروش، احکام بسیار زیادی دارد که آنچه در اینجا مورد نظر است بیان این مطلب است که بیشتر اختلافات بین خریدار و فروشنده در اثر سهل انگاری و خروج از ضوابط معامله است. اسلام خرید و فروش را از جمله “عقود لازم” برشمرده، یعنی وقتی معامله‌ای با ضوابط شرعی انجام شود، باید الزاماً جنس و پول رد و بدل شود. لذا دو طرف معامله باید کاملاً هوشیار باشند تا در اثر سهل انگاری، ضرری متوجه آنها نشود.به بعضی از شرط‌هایی که اسلام تأکید کرده اشاره می‌شود:

1- خریدار و فروشنده باید عاقل و بالغ باشند.

2- هر دو طرف معامله باید صیغه عقد بخوانند و به معامله و عواقب آن دقت کنند.

3- مورد معامله را کاملاً مشخص کنند، مثلا طول و عرض یک زمین کاملاً بیان شود یا وزن، یا متراژ و همه خصوصیات کالای مورد معامله به روشنی بیان گردد.

بنابراین معاملاتی از این دست باطل است که به شخص ماهیگیری گفته شود تور بیانداز و هر چه را در تورت آمد به فلان قیمت می‌خرم، یا خریدن گوساله ای که هنوز زاییده نشده یا معامله شیری که دوشیده نشده است، چرا که حجم و وزن آن هنوز مشخص نیست.

4- مورد معامله قابل رؤیت و در دسترس خریدار باشد، مثلا مالی را که هنوز از گمرک خارج نشده، نباید فروخت یا چیزی را که خریداری شده، قبل از اینکه در اختیار خریدار قرار بگیرد، نباید به شخص دیگری فروخت، زیرا چه بسیار شده که بعد از اتمام معامله، فروشنده قادر به تحویل جنس نیست یا اساسا مال در این میان از بین رفته یا مثلا با بارش باران یا تابش آفتاب، اجناس خراب یا فاسد شده. و به هرحال اختلاف پیش می‌آید که این ضرر را چه کسی باید بپردازد.

5- جنس مورد معامله اگر وزن کردنی است با معیار مورد قبول طرفین وزن شود.

6- صاحب اصلی مال حتماً مشخص باشد، بنابراین مثلا خرید و فروش زمین‌هایی که حاکمین جور از صاحبان اصلی آنها به اجبار می‌گیرند یا مصادره می‌کنند، جایز نیست، مگر با جلب رضایت صاحب اصلی.

منابع:

وسائل الشیعه، ج 12، از صفحه 248 تا 282.

مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل ج 13 ، ص 298 ، ح 15410

کافی(ط-الاسلامیه) ج 5 ، ص 273 و 274 ، ح 1

من لا یحضر الفقیه ج 4 ، ص 12 ،ح 4968 (شبیه این حدیث در امالی(صدوق) ص 427 ،ح 1)

  • آذرمگين
    نظر از: آذرمگين
    1393/12/03 @ 05:46:55 ب.ظ

    آذرمگين [عضو] 

    سلام.عالی بود.خوشحال میشم به وبلاگ من هم سربزنید
    mahdi1373.hc.com
    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.

استخوان ویک پلاک

خوشا آنان که جانان می شناسند

                    طریق عشق و ایمان می شناسند

                                         بسی گفتیم و گفتند از شهیدان

                                                                شهیدان را شهیدان می شناسند

خیلی گشته بودیم، نه پلاکی، نه کارتی، چیزی همراهش نبود.

لباس فرم سپاه به تنش بود. چیزی شبیه دکمه ی پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد،

خوب که دقت کردم، دیدم یک نگین عقیق است که انگار جمله ای رویش حک شده.

خاک و گل ها را پاک کردم. دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردم. روی عقیق نوشته بود:

« به یاد شهدای گمنام»


                                       

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
نظر خود را نسبت به این وبلاگ اعلام نمائید.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.